متن مداحی های میثم مطیعی اربعین 92 + دانلود صوت
روضه - زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین
منبع: بشارة المصطفى عماد الدین طبری: ص ٧۴ ، بحار الأنوار مجلسی: ج ۶٨ ص ١٣٠ ح ۶٢ ؛ مقتل الحسین للخوارزمی : ج ٢ ص ١۶٧ نحوه.
عن عطیّة العوفی: خَرَجتُ مَعَ جابِرِ بنِ عَبدِ اللّه ِ الأَنصارِیِّ زائِرَینِ قَبرَ الحُسَینِ بنِ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام، فَلَمّا وَرَدنا کَربَلاءَ دَنا جابِرٌ مِن شاطِئِ الفُراتِ فَاغتَسَلَ، ثُمَّ اتَّزَرَ بِإِزارٍ وَارتَدى بِآخَر، ثُمَّ فَتَحَ صُرَّةً فیها سُعدٌ فَنَثَرَها عَلى بَدَنِه، ثُمَّ لَم یَخطُ خُطوَةً إلّا ذَکَرَ اللّه َ تَعالى.
حَتّى إذا دَنا مِنَ القَبرِ قال: ألمِسنیهِ فَأَلمَستُهُ فَخَرَّ عَلَى القَبرِ مَغشِیّا عَلَیهِ فَرَشَشتُ عَلَیهِ شَیئا مِنَ الماءِ فَلَمّا أفاقَ قال: یا حُسَینُ ثَلاثا ثُمَّ قال: حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ. ثُمَّ قال: وأنّى لَکَ بِالجَوابِ وقَد شُحِطَت أوداجُکَ عَلى أثباجِک، وفُرِّقَ بَینَ بَدَنِکَ ورَأسِک، فَأَشهَدُ أنَّکَ ابنُ خاتَمِ النَّبِیّین وَابنُ سَیِّدِ المُؤمِنین وَابنُ حَلیفِ التَّقوى وسَلیلِ الهُدى وخامِسُ أصحابِ الکِساءِ وَابنُ سَیِّدِ النُّقَباءِ وَابنُ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ النِّساءِ وما لَکَ لا تَکونُ هکَذا وقَد غَذَّتکَ کَفُّ سَیِّدِ المُرسَلین ورُبّیتَ فی حِجرِ المُتَّقین ورُضِعتَ مِن ثَدیِ الإِیمانِ وفُطِمتَ بِالإِسلام فَطِبتَ حَیّا وطِبتَ مَیِّتا غَیرَ أنَّ قُلوبَ المُؤمِنینَ غَیرُ طَیِّبَةٍ لِفِراقِک ولا شاکَّةٍ فِی الخِیَرَةِ لَکَ فَعَلَیکَ سَلامُ اللّه و رِضوانُهُ وأشهَدُ أنَّکَ مَضَیتَ عَلى ما مَضى عَلَیهِ أخوکَ یَحیَى بنُ زَکَرِیّا.
ثُمَّ جالَ بِبَصَرِهِ حَولَ القَبرِ وقال: السَّلامُ عَلَیکُم أیَّتُهَا الأَرواحُ الَّتی حَلَّت بِفِناءِ الحُسَینِ وأناخَت بِرَحلِهِ وأشهَدُ أنَّکُم أقَمتُمُ الصَّلاةَ وآتَیتُمُ الزَّکاةَ ، وأمَرتُم بِالمَعروفِ ونَهَیتُم عَنِ المُنکَرِ وجاهَدتُمُ المُلحِدین وعَبَدتُمُ اللّه َ حَتّى أتاکُمُ الیَقینُ. وَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّدا بِالحَقِّ نَبِیّا لَقَد شارَکنا کُم فیما دَخَلتُم فیهِ. قالَ عَطِیَّةُ: فَقُلتُ لَهُ: یا جابِرُ ! کَیفَ ولَم نَهبِط وادِیا ولَم نَعلُ جَبَلاً ولَم نَضرِب بِسَیفٍ وَ القَومُ قَد فُرِّقَ بَینَ رُؤوسِهِم وأبدانِهِم، واُوتِمَت أولادُهُم و أرمَلَت أزواجُهُم ؟! فَقال: یا عَطِیَّةُ ! سَمِعتُ حَبیبی رَسولَ اللّه ِصلى الله علیه و آله یَقولُ: مَن أحَبَّ قَوما حُشِرَ مَعَهُم و مَن أحَبَّ عَمَلَ قَومٍ اُشرِکَ فی عَمَلِهِم وَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّدا بِالحَقِّ نَبِیّا إنَّ نِیَّتی ونِیَّةَ أصحابی عَلى ما مَضى عَلَیهِ الحُسَینُ علیه السلام وأصحابُهُ خُذوا بی نَحوَ أبیاتِ کوفانَ .
فَلَمّا صِرنا فی بَعضِ الطَّریقِ قالَ: یا عَطِیَّةُ ! هَل اُوصیکَ وما أظُنُّ أنَّنی بَعدَ هذِهِ السَّفَرَةِ مُلاقیک؟ أحبِب مُحِبَّ آلِ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله ما أحَبَّهُم وأبغِض مُبغِضَ آلِ مُحَمَّدٍ ما أبغَضَهُم وإن کانَ صَوّاما قَوّاما، وَارفُق بِمُحِبِّ مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، فَإِنَّهُ إن تَزِلَّ لَهُ قَدَمٌ بِکَثرَةِ ذُنوبِهِ ثَبَتَت لَهُ اُخرى بِمَحَبَّتِهِم ، فَإِنَّ مُحِبَّهُم یَعودُ إلَى الجَنَّةِ ، ومُبغِضَهُم یَعودُ إلَى النّارِ.
ترجمه: به نقل از عطیّه عوفى ـ : همراه جابر بن عبد اللّه انصارى ، براى زیارت قبر حسین بن على بن ابى طالب علیه السلام حرکت کردیم. هنگامى که به کربلا رسیدیم جابر به کرانه فرات نزدیک شد و غسل کرد و پیراهن و ردایى به تن کرد و کیسه عطرى را گشود و آن را بر بدنش پاشید و هیچ گامى برنداشت جز آن که ذکر خداى متعال گفت تا این که به قبر نزدیک شد و [به من ]گفت: دست مرا بر قبر بگذار
چون دست او را بر قبر گذاشتم بیهوش ، بر روى قبر افتاد. کمی آب بر او پاشیدم و هنگامى که به هوش آمد سه بار گفت : اى حسین !
آن گاه گفت : دوست پاسخ دوست را نمىدهد ؟!
سپس گفت: چگونه پاسخ دهى در حالى که خون رگ هایت را بر میان شانه ها و پشتت ریختند و میان سر و پیکرت جدایى انداختند؟! گواهى مىدهم که تو فرزند خاتم پیامبران و فرزند سَرور مؤمنان و فرزند هم پیمان تقوا و چکیده هدایت و پنجمین فرد از اصحاب کسایى و فرزند سالار نقیبان و فرزند فاطمه سَرور زنانى ؟! و چگونه چنین نباشى در حالى که از دست سَرور پیامبران غذا خورده اى و در دامان تقواپیشگان پرورش یافته اى و از سینه ایمان شیر نوشیده اى و با اسلام تو را از شیر گرفته اند .
پاک زیستى و پاک رفتى؛ امّا دل هاى مؤمنان در فراق تو خوش نیست بى آن که در این تردیدى رود که همه اینها به خیرِ تو بود. سلام و رضوان خدا بر تو باد ! و گواهى مىدهم که تو بر همان روشى رفتى که برادرت یحیى بن زکریّا رفت .
آن گاه جابر دیده خود را گِرد قبر چرخاند و گفت: سلام بر شما اى روح هایى که گرداگردِ حسین فرود آمده، همراهش شدید ! گواهى مى دهم که نماز را به پا داشتید و زکات دادید و به نیکى فرمان دادید و از زشتى باز داشتید و با مُلحدان جنگیدید و خدا را پرستیدید تا به شهادت رسیدید. سوگند به آن که محمّد را به حق برانگیخت در آنچه به آن در آمدید با شما شریک هستیم.
به جابر گفتم: اى جابر! چگونه [با آنان شریک باشیم] ، با آن که ما نه به درّه اى فرود آمدیم و نه از کوهى بالا رفتیم و نه شمشیرى زدیم ، در حالى که اینان سرهایشان از پیکر جدا شد و فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه شدند؟!
جابر گفت: اى عطیّه ! شنیدم که حبیبم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید : «هر کس گروهى را دوست داشته باشد ، با آنان محشور مى شود و هر کس کارِ کسانى را دوست داشته باشد، در کارشان شریک مىشود» و سوگند به آن که محمّد را به حق به پیامبرى بر انگیخت نیّت من و همراهانم همان است که حسین علیه السلام و یارانش بر آن رفته اند. مرا به سوى خانه هاى کوفه ببر.
هنگامى که بخشى از راه را رفتیم گفت: اى عطیّه ! آیا سفارشى به تو بکنم که دیگر گمان ندارم پس از این سفر تو را ببینم ؟ دوستدار خاندان محمّد را تا زمانى که آنان را دوست مى دارد دوست بدار و دشمن خاندان محمّد را تا زمانى که با آنان دشمن است دشمن بدار هر چند روزه گیر و شب زنده دار باشد، و با دوستدار محمّد و خاندان محمّد رفاقت کن که اگر یک گامش از فراوانىِ گناهش بلغزد گام دیگرش به محبّت آنان استوار مىمانَد؛ چرا که دوستدار آنان به بهشت باز مىگردد و دشمن آنان به سوى آتش [دوزخ ]مىرود.
نوحه - زمینه - خبر می آید جابر آمد، حسین ما را زائر آمد
حسین ما را زائر آمد
به هل من ناصر،ناصر آمد
جابر آمد
می خوانم
تورا یادگار علی و زهرا
سرت روی نیزه تنت یر صحرا
یابن زهرا
تمام صحرا پیچیده بوی سیب
کشته اشکی،ای کشته غریب
یابن الزهرا،مولای یا حسین
دلم دارد امشب هوایت
که جا ماندم از کربلایت
صفای مروه تا صفابت
کربلایت
دلتنگم دلتنگم
برای قدم های سوی مزارت
منم یار جا مانده بی قرارت
بی قرارت
گریه برایت،آب حیات ما
یزم عزایت باب االنجاه ما
یابن الزهرا،مولای یا حسین
در این میثاق با شهیدان
به خون بستیم این عهد و پیمان
به راهت می مانیم حسین جان
ای حسین جان،ای حسین جان
تا آخر به دنبال این کاروان حسینیم
که ما رهرو راه راه پیر خمینیم
باحسینیم باحسینیم
زنده به شور و شوق شهادتیم
طلایه دار راه ولایتیم
یابن الزهرامولای یا حسین
نوحه - شور - دعای ما همراه مدافعان حرم
مرتضوی می میریم
انتقام حرم
زینب رو ما میگیریم
به اهل عالم کرم داری بانو
در دل شیعه حرم داری بانو
یا زینب و یا زینب
یا زینب بنت الحیدر
زینب آل کرم
سایه تو بر سرم
دعای ما همراه
مدافعان حرم
دم می گیریم همچون ابا عبدلله
هل من ضابا حرم رسول الله
یا زینب بنت الحیدر
امت حزب الله ایم
رهرو ثارالله ایم
فرزندان نهضت
حضرت روح الله ایم
راه ما همواره راه ولایت
با ولایت می مانیم تا شهادت
یا زینب بنت الحیدر
شعرخوانی - چه قدر عاشقم این آفتاب پنهان را
و ناگزیری باران و راهبندان را
چراغ قرمز و من محو گل فروشی که
حراج کرده غم و رنج های انسان را
کلافه هستم از آواز و ساز از چپ و راست
بلند کرده کسی لای لای شیطان را
چراغ سبز شد و اشک من به راه افتاد
چقدر آه کشیدم شهید چمران را
ولیعصر…ترافیک…دود…آزادی...
گرفته گرد و غبار اسم این دو میدان را
غروب می شود و بغض ها گلوگیرند
پیاده می روم این آخرین خیابان را…
عزیز مثل همیشه نشسته چشم به راه
نگاه می کند از پشت شیشه باران را
دو هفته ای ست که ظرف نباتمان خالی ست
و چای می خورم و حسرت خراسان را
سپرده ام قفس مرغ عشق را به عزیز
و گفتم آب دهد هر غروب گلدان را
عزیز با همه پیری عزیز با همه عشق
به رسم بدرقه آورده آب و قرآن را
سفر مرا به کجا می برد؟ چه می دانم
همین که چند صباحی غروب تهران را…
صدای خوردن باران به شیشه ی اتوبوس
نگاه می کنم از پنجره بیابان را
نگاه می کنم و آسمان پر از ابر است
چقدر عاشقم این آفتاب پنهان را…
چقدر تشنه ام و تازه کربلای یک است
چقدر سخت گذشتیم مرز مهران را
نسیم از طرف مشهدالرضاست…ولی
نگاه کن!
حرم سرور شهیدان را…
بود اربعین روز اشک و عزا
بود اربعین روز اشک عزا
به یاد اسیران کرب و بلاء
به سر زینب دل شکسته زشام
کنار مزار شه سر جدا
سلام علی ساکن کربلا
دلم غرق ماتم شده یاحسین
به ما ظلم اعظم شده یاحسین
اگرچه شده سرنگون کاخ ظلم
ولی قامتم خم شده یا حسین
سلام علی ساکن کربلا
تو گفتی که خوبان امیری کنند
دلاور شوند و دلیری کنند
مبادا جوانان به میدان رزم
ذلیلانه اظهار پیری کنند
امیری حسین و نعم الامیر
تو گفتی خدا پا در آن مینهد
اگر خانه را گرد گیری کند
تو گفتی صبوری کند خواهرت
چو مجبورشان بر اسیری کنند
تو گفتی هیهات و مردان ما
بمانند و ذلت پذیری کنند
امیری حسین و نعم الامیر
به هر کوی و بزم و هر انجمن
سرم خاک پای حسین و حسن
پدر در دو گوشم سرود این سخن
که ای نازنین طفل دلبند من
حسینی بمان و حسینی بمیر
امیری حسین و نعم الامیر
ز خون جگر پاک پاکم کنی
سپس عاشق سینه چاکم کنی
به تیغ محبت هلاکم کنی
به صحن ابوالفضل خاکم کنی
که خاکم دهد بوی مشک و عبیر
امیری حسین و نعم الامیر
نوحه - شور - اشکای روضه، آبرومونه
نوکری تو، آرزومونه
چی میشه همرکاب حر و وهب باشیم
برای تو تو روضه ها،جون به لب باشیم
روسیاهم اما آقا
تو روی منم حساب کن
بیا و محاسنم رو
از خون گلوم خضاب کن
می دونم،با نگاه تو رو سفید میشم
انشاءالله آخرش، یه روزی شهید میشم
حسین حسین حسین حسین ، سیدی مولا
فکه و مجنون،کرخه کارون
جا داره توی،قاب دل هامون
یادش بخیر روزایی که،با خدا بودیم
مسافرای عاشق،کربلا بودیم
حالا ما موندیم و غصه
حالا ما موندیم و ماتم
کاش می شد برای ارباب
جون میدادیم تو محرم
انشاءالله،روا شه،حاجت دل حساس
بگیره،دستای،ما رو دستای عباس
حسین حسین حسین حسین ، سیدی مولا
می مونیم هر روز،چشم به راه تو
زنده هستیم با،یک نگاه تو
تا نفس داریم،تا دم آخر
می مونیم یارو،حامی رهبر
این انقلاب و نهضت ما حسینیه
با رهبری که آینه ی خمینیه «ره»
حسین حسین حسین حسین ، سیدی مولا
نوحه - زمینه - زائر ز خود برون آی وقت سفر رسیده ...
پا در ره ولا بگذار
جابر! به سوگ مولا ماه صفر دمیده
خود را به جاده ها بسپار
به قلب سالک نیست/اثر ز بیم ِ بلا
ز خود سفر باید/ به سوی کرب و بلا
چه بیم اگر این ره/ سوی بلا افتد
خوشا سری کزتن/ به کربلا افتد
اگرچه ناقابلم سر من فدای راه حسین
به غیر سر مرکبی ندارم برای راه حسین
جابر! به جای زینب، جای رباب و لیلا
باید سفر کنی امروز
زائر! به جای شیعه، سوی مزار مولا
باید خطر کنی امروز
به نوحه و افغان/به جاده باید رفت
به یاد طفل حسین/ پیاده باید رفت
ببند احرامی/ که عید قربان است
مسیر کرب و بلا/ بدون پایان است
صبا! تو خود را، به صحن مولا، به آن سرا برسان
صدای ما را، سلام ما را، به کربلا برسان
داغ تو مرهمی تا صبح ابد ندارد
ای قبله ی دل عالم
الله اکبر از این ماتم که حد ندارد
الله اکبر از این غم
حبیب آمده بر/ حبیب می گرید
به غربتِ مردِ/ غریب می گرید
اگر که بی پاسخ/ سلامِ جابر بود
بدان بدونِ سر/ امامِ جابر بود
بمیرم آخر، بمیرم آخر، به غربت مولا
غریبِ مادر، فتاده بی سر، به دشت کرب و بلا
با خاطری غمین و با قامتی شکسته
در زیر بار ماتم ها
سوی مدینه آمد این کاروان خسته
بی ساربان خود اما
چه مجلسی برپا/ در این غم آباد است
که روضه خوان اینجا/ امام سجاد است
که سنگ می گرید/ که خاک می موید
دمی که زینب از/ حسین خود گوید
ز چله ی غم، نشد که زینب، دمی شود بیرون
چهل صباح و چهل مساء از غم تو گرید خون
نوحه - واحد - بمیریم و هرگز نگیریم امان نامه دشمنان را
به این روضه ها خو گرفتیم/ به این نوحه ها دل سپردیم
به آن مصحف پاره پاره/ که بسم اللهش مانده بر نی
به آیات کهف و رقیمی/ که خونینْ لبش خوانده بر نی
نظر کن به این دل/ که چلّه نشین است
پر از شوق دیدار/ در این اربعین است
(یاحسین یابن الزهرا)
دلم مثل این کاروان ها/ دوباره شده زائر تو
خوشا گریه در اربعینت/ خوشا روضه جابر تو
اگر جابرت رفته از هوش/ کنار مزار تو مولا
چه بر زینب تو گذشته/ که بر نیزه دیده سرت را
دمادم به لبها/دم یا حسین است
که عهد دل ما/ فقط با حسین است
(یاحسین یابن الزهرا)
به یمن ولایت گرفتیم/ زمهر تو خطّ امان را
بمیریم و هرگز نگیریم/ امان نامه دشمنان را
که مستکبران زمان را / نباشد در این سرزمین راه
نبیند کسی ذلّت ما / به حکم و لن یجعلَ الله
وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلا
نلرزد دل ما / ز تهدید و تحریم
ره ما حماسه ست/ نه سارش نه تسلیم
(یاحسین یابن الزهرا)