متن مداحی های حاج محمود کریمی اربعین 91
متن مداحی های شب اربعین 91
حاج محمود کریمی - چیذر
روضه
از تو پنهان مانده این مطلب چهل روز است که
دوختم لب را به روی لب چهل روز است که
با خیالت آمدم آری مرا بر روی خاک
سوی تو آورده این مرکب چهل روز است که
پای زخم گوش اما بیشتر من سوختم
پای زین العابدین در تب چهل روز است که
من که عمری را صبوری کرده ام اما رباب
غصه ها دارد در این مکتب چهل روز است که
حسرت دوری تو هر شب به من سر می زند
با حساب این سی و نه شب چهل روز است که
بچه ها را می شمارم دم به دم کم می شوند
خشته ام دیگر از این منسب چهل روز است که
از رقیه کم ترم انگار ای خورشید من
رو گرفتی از چه از زینب چهل روز است که
---------
تو رفتی و ما تو خیمه موندیم
اون شب و با اشک به صبح رسوندیم
هی گریه کردیم هی روضه خوندیم
خوب شد ندیدی خوب شد ندیدی
تا اول صبح آفتاب در اومد
دشمن دوباره با خنجر اومد
تهدیدمون کرد عمرم سر اومد
اشکای ما رو خوب شد ندیدی
وای از جدایی داد از زمونه
از این جدایی دارم نشونه
ماها رو بردن با تازیونه
خوب شد ندیدی خوب شد ندیدی
خواهر همیشه با بچه هات بود
خون سر تو روی چشات بود
اگر میدیدی روز سیات بود
خوب شد ندیدی خوب شد ندیدی
تو شهر کوفه با حال خسته
بارون سنگ و دستای بسته
مثل ابالفضل ابروم شکسته
خوب شد ندیدی خوب شد ندیدی
رباب و گریش ای داد بی داد
هر جا یه بچت با گریه جون داد
یه شب رقیت از ناقه افتاد
خوب شد ندیدی خوب شد ندیدی
همون که می برد رو نی سرت رو
دیدم تو دستش انگشتر تو
زد با همون دست به دختر تو
یه شب خرابه که شام غم بود
تو بزم ماتم سر تو کم بود
وقتی رسیدی چشات رو هم بود
حال ماها رو خوب شد ندیدی
اشک رقیه خون شد تو چشماش
دیدم نداره جونی تو دستاش
خودم کشیدم خار از تو چاهاش
خوب شد ندیدی خوب شد ندیدی
بزم شراب و چوب جفا رو
تو حنجر ما زخم صدا رو
چوب حراج و گوشواره ها رو
نوحه
از می عشقی که کس آن را ندید
بر مشام انبیا بویی رسید
نشعه ی آن بوی تا دل را ربود
انبیا را جبرئیل آمد فرود
عاشقی دیدم سرا پا نور بود
شور بود و شور بود و شور بود
تا شراب عشق با خم سر کشید
گفت آن مست خدا هل من مزید
عشق پیش پای او زانو زده
دست بر دامان آن بانو زده
در حریم قدس محرم زینب است
معنی عشق مجسم زینب است
ناخدای کشتی غم زینب است
آنکه هست بر غم خاتم زینب است
ای علی مبحوت تفسیرت شده
ای علی اکبر عنان گیرت شده
-----
ستر ناموس نبوت چون حجاب زینب است
محتجب لفظ حجاب از احتجاب زینب است
دانش آموز علی و خواهر ناموس دین
کی دهد معجر ز سر قرآن کتاب زینب است
از مزارش گر صدای سوز و سازی بشنوی
آن صدای سوزش قلب کباب زینب است
جامه ی یاران سیاه و محفل و پرچم سیاه
آری آری این سیاهی یادگار زینب است
ای برادر من چشمای تو روشن
روم نمیشه بگم رفت معجر از سر من
مردم تو کوچه نشستن دست و پاهامون و بستن
تایپ : مجتبی نظری پور
منبع : وبلاگ شعر و سبک
=======shear.blog.ir=======