خاکریز مجازی

رسانه جوان بصیر و انقلابی

خاکریز مجازی

رسانه جوان بصیر و انقلابی

خاکریز مجازی
بصیرت، قرآن، حدیث، احکام، مناسبتهای مذهبی، دروس حوزه، مداحی، طلبگی ...
پیوندها


http://www.radsms.com/wp-content/uploads/2010/11/eyde-ghadir.jpg


این قصیده دارای پنجاه و چهار بیت است، بیست و چهار بیت اول آن در توسّل به حضرت رسول الله است و بقیّة ابیات در توسّل به حضرت امیر المؤمنین و در محامد و مناقب و فضایل مولای متقیان است است:

سَوّدْتُ صَحیفةَ أعْمالی         وَ وَکَلتُ الأمْرَ إلی حَیْدَر 25

هُوَ کَهْفی مِنْ نُوَبِ الدُّنْیا         وَ شَفیعی فی یَوْمِ الْمَحْشَر 26

قدْ تَمّتْ لی بِوِلایَتِهِ         نِعَمٌ جَمّتْ عَنْ أنْ تُشْکَر 27

لَاُصیبُ بِها الحَظّ الأوْفی         وَ أخَصّص ُبِالسّهْمِ الأوْفرِ 28

بِالحِفْظِ مِن النّارِ الکُبْری         وَ الأمْنِ مِن الفَزَعِ الأکبرِ 29

هلْ یَمنعُنی وَ هوَ السّاقی         أنْ أشْرب مِنْ حَوْضِ الکَوثَر 30

أمْ یَطرُدُنی عَنْ مائِدةٍ         وُضِعتْ لِلقانعِ وَ المُعترّ 31

یا مَنْ قَدْ اأنْکَرَ مِن آیاتِ         أبی حَسَنٌ ما لایُنکَر 32

إنْ کنتَ لِجَهلِک بِالأیّامِ        حَجَدتَ مقامَ ابی شُبّر 33

فاسْأل بدراً وَ اسْألْ أحُداً         وَ سَلْ الأحْزابَ وَ سلْ خَیبَر 34

مَنْ دَبَّرَ فِیهَا الْأمْرَ وَ مَنْ أرْدَی         الْأبْطَالَ وَ مَنْ دَمَّرْ 35

مَنْ هَدَّ حُصُونَ الشِّرْکِ وَ مَنْ         شَادَ الاسْلَامَ وَ مَنْ عَمَّرْ 36

مَنْ قَدَّمَهُ طه وَ عَلَی         أهْلِ الْإیمَانِ لَهُ أمَّرْ 37

قَاسَوْکَ أبَاحَسَنٍ بِسِوَا        کَ وَهَلْ بَالطَّوْدِ یُقَاسُ الذَّرّْ 38

أنَّی سَاوَوْکَ بِمَنْ نَاوَوْکَ         وَهَلْ سَاوَوْانَعْلَیْ قَنْبَرْ 39

مَنْ غَیْرُکَ مَنْ یُدْعَی لِلْحَرْ        بِ وَللْمِحْرَابِ وَللْمِنْبَرْ 40

أفْعَالُ الْخَیْرِ إذَا انْتَشَرتْ         فِی النَّاسِ فَأنْتَ لَهَا مَصْدَرْ 41

وَإذَا ذُکِرَ الْمَعْروفُ فَمَا         لِسِوَاکَ بِهِ شَیُ یُذْکَرْ 42

أحْیَیْتَ الدَّینَ بِأبْیَضَ قَدْ         أوْدَعْتَ بِهِ الْمَوْتَ الْأحْمَرْ 43

قُطْباً لِلْحَرْبِ یُدِیرُ الضَّرْبَ         وَ یَجْلُو الْکَرْبَ بِیَوْمِ الْکَرّ 44

فَاصْدَعْ بِالْأمْرِ فَنَاصِرُکَ         التَّبَّارُ البَّتَّارُ وَشَانِئُکَ الْأبْتَرْ 45


ص 287

لَوْلَمْ تُؤمَرْ بِالصَّبْرَ وَ کَظْمِ     الْغَیْظِ وَلَیْتَکَ لَمْ تُؤَمَرْ 46

مَانَالَ الْأمْرَ أخُوتَیْمٍ         وَلَا تَنَاوَلَهُ مِنْهُ حَبْتَرْ 47

مَا آلَ الْأمْرُ إلَی التَّحْکِیمِ         وَ زَاَیَلَ مَوْقِفَهُ الْأشْتَرْ 47

لَکِنَّ أعْرَاضَ الْعَاجِل مَا         عَلِقَتْ بِرِدَائِکَ یَا جَوْهَرْ48

أنْتَ الْمُهْتَمُّ بِحِفْظِ الدَّینِ         وَ غَیْرُکَ بِالدُّنْیَا تَغْتَرّ 49

أفْعَالُکَ مَا کَانَتْ فِیهَا         إلَّا ذِکْرَی لِمَنِ اذَّکَّرْ 50

حُجَجاً ألْزَمْتَ بِهَا الْخُضَمآءَ         وَ تَبْصِرَهً لِمَنِ اسْتَبْصَرْ 51

آیَاتُ جَلَالِکَ لَا تُحْصَی         وَ صِفَاتُ کَمَالِکَ لَا تُحْصَرْ 52

مَنْ طَوَّلَ فِیکَ مَدَائِحَهُ         عَنْ أدْنَی وَاجِبِهَا قَصَّرْ 53

فَاقْبَلْ یَا کَعْبَهَ آمَالِی         مِنْ هَدْیِ مَدِیحِیِ مَا اسْتَیْسَرْ 54

1

1_ این دندان های پیشین توست که جدا جدا شده، و به طور منظّم قسمت شده است، یا آنکه گوهری است نهاده شده؟! و این آب دهان مکیده شدة تو، شراب پاک و خالص است، و یا آنکه شکرّ شیرین است؟!

2_ در وصف دندان های پیش تو، آفریدگارش آنرا چشمة کوثر خوانده، و آیة انا اعطیناک الکوثر را نازل فرمود:

3_ و اینکه بر روی گونه تو، و در روی چهرة توست خالی است که گذاشته شده، و یا آنکه مشکی است که با آن، گل سرخ را نقطه گذاری کرده ای؟!

4- یا آنکه آن خال بر روی آن گونه، تو گوئی عودی است که در مجمرة آتش نهاده ای؟!

5_ در شگفتم که چگونه از آن مجمرة آتش، پیوسته لهب و شعله از جمره و سرخی های آتشش ساطع است، ولی معذلک آن قطعه عطر عنبری که در آن نهاده شده است محترق نمی شود و گداخته نمی گردد؟

6_ أی، آن کسی که با گیسوان آویخته شده از دو بنا گوش، در اطراف سیمای درخشان و چهرة تابناک که همچون سپیدة صبح نورانی است، بر من ظاهر و آشکار شدی.

7_ پس به سبب آن گیسوان است که در شب تار که جهان را می‌پوشاند من مختفی می‌شوم؛ و با آن چهرة رخشان است که در سپیدة صبح چون نقاب و پرده از


ص 288

رخ بر می‌دارد نمایان می‌شوم.

8_ ترّحم آور بر مریضی که از چشمان خمار آلودة تو، شب را تا به صبح بیدار مانده است؛ و اگر هر آینه آن چشمان فتّان و جاودی تو نبود مریض نمی شد.

9_ از غصّه و اندوهی که از هجران تو بر او وارد شده است دو چشمانش نابینا و سفید رنگ، و مجاری اشک در آن چشمان، قرمز رنگ شده است.

10_ ای، جماعت عاشقان بیائید و به فریاد این من مجنون و دیوانه برسید، که در عشق بچّه آهوی قرمز رنگی که قرمز آن به سیاهی می‌زند، گرفتار آمده است!

11_ که (از فرط حسن و جمال) اگر برای شخصی که مشغول طرب است ظاهر شود، به رقص آید و آواز سر دهد. اگر برای شخصی که مشغول عبادت و توجّه به خداست نمایان گردد صدای الله اکبرش بلند شود.

12_ من از روی فرط عشق و محبّت به او، به نبوّت او ایمان آوردم در حالی که سحر و جادوی قوی و برگزیده از دو چشم او ظاهر بود.

13_ من مراتب محبت و عشق خود را برای کسی که در او حال ضجرت و ملامت پدیدار شده است پاک و خالص گردانیدم؛ او عیش مرا به فراق و بریدن از ما، تیره و مکدر ساخت.

14_ أی کسی که هجران و دوری مرا از خودت در نظر گرفته و اختیار کرده ای، و در ملاقات و زیارت خود غیر مرا بر من بر گزیده و انتخاب نموده ای،

15_ سوگند یاد می‌کنم بر تو به آن زیبائی رخسار و حسن منظری که به تو هیئت زیبا و چشم انداز نیکو داده است؛

16_ و سوگند به چهره و سیمای تو در آن زمانی که از شرم و حیا سرخ می‌شد؛ و به چره و سیمای دوست تو در آن زمانی که زرد می‌شد؛

17_ و سوگند به لؤ لو دندان پیشین تو که به یک رشته در آمده؛ و به لؤلؤ اشک سرازیر من در آن زمانی که بر چهره ام می‌ریزد و پخش می‌شود؛

18_ اینکه دست از این اعراض و دوری باز داری! و این هجران را ترک کنی! زیرا که سزاوار همچو منی نیست که مهجور گردد.

19_ پس قدح‌ها را برای نوشیدن شراب به گردش در آور، که امید است این قدح‌ها سرور و شادمانی انتشار یابد.

20


ص 289

_ دست راست خود را برای ریختن شراب در کاسه نگهدار؛ و دست چپ خود را برای نواختن عود و به صدا در آوردن تار به کار انداز.

21_ زیرا که خون سرخ خوشة انگور و صدای دلنواز عود خیر و خوبی می‌آورد، و شرّ و بدی را می‌برد.

22_ قدری قبل از طلوع صبح صادق، برای مستی بر خیز و بر مستی بشتاب! زیرا که خالصها و برگزیده‌های روزگار برای کسی است که سحر خیز باشد.

23_ اینست عمل من! پس تو هم اگر از کسانی هستی که در کارهای منکر ثابت قدم می‌باشی از همین راههائی که من رفته ام برو، و در این مسالک گام بردار!

24_ پس حقّاً من در کارهای خود زیاده روی و اسراف کرده ام و برای خود چیزی از پیش نفرستاده ام که در آن برای من مایة عذری باشد.

25_ من نامة اعمال خود را سیاه کرده ام، و لیکن امر خود را به حیدر واگذار نموده ام.

26_ اوست پناهگاه من در نوائب و مصائب دنیا، و اوست شفیع من در روز رستاخیز.

27_ در پرتو ولایت او نعمت های فراوانی به من ارزانی شده است که از شکر و سپاس برتر است.

28_ برای آنکه در اثر آن نعمت های ولائی، من به نصیب فراوانتر برسم، و به سهمیة بیشتری اختصاص یابم.

29_ در مصونیّت از بزرگترین آتش های قیامت، و امان از بزرگترین فزع و دهشت روز باز پسین.

30_ آیا می‌شود او مرا از آشامیدن آب حوض کوثر منع کند، در حالی که او ساقی کوثر است.

31_ آیا می‌شود او مرا از سفره أی، که برای مسکین سائل متذلّل و برای هر مسکین غی رسائل گسترده شده است، جلوگیری نماید؟

32_ أی، کسی که تو درباره ابوالحسن انکار آیات و شواهدی را می‌نمائی که ابداً قابل انکار نیست!


ص 290

33_ اگر تو از روی جهل به تاریخ وقایع و حوادث روزگار، مقام ابوشبر (علی) را انکار می‌کنی!

34_ پس دربارة مقام و منزلت او از بدر سؤال کن! و از احد سؤال کن! و از احزاب بپرس! و از خیبر بپرس!

35_ چه کسی در این وقایع و جنگ‌ها تدبیر امور را نمود؟ و چه کسی شجاعان روزگار را به زمین انداخت؟ و چه کسی آنان را هلاک کرد و به دیار عدم و نیستی فرستاد؟

36_ چه کسی قلعه‌های مستحکم شرک و کفر را واژگون ساخته و فرو ریخت؟ و چه کسی کاخ اسلام را مشیّد و بلند و رفیع نمود؟ و چه کسی اسلام را آباد کرد، و حیات بخشید؟

37_ چه کسی او را حضرت طه (رسول خدا) بر همة مردم مقدّم داشت؟ و او را بر جمیع اهل ایمان امیر و سیّد و سالار نمود؟

38_ أی، ابوالحسن تو را با غیر تو مقایسه کردند؛ مگر می‌شود کوه را با ذرّه مقایسه کرد؟

39_ چگونه تو را با کسانی که با تو دشمنی کردند و در مقابل تو قرار گرفتند مساوی و برابر شمردند؟ و آیا چنین منزلتی را دارند که با دو لنگة نعلین قنبر: غلام تو برابر شوند.

40_ چه کسی غیر از تو بود که هم برای جنگ و محاربة، و هم برای عبادت و محراب، و هم برای منبر و خطابه خوانده شود و برگزیده گردد؟

41_ چون تمام کارهای معروف و شایسته در میان مردم انتشار یابد از تو سرچشمه گرفته است، و مصدر و مولّد آن تو بودی!

42_ و چون تمام کارهای نیکو را نام ببرند، همه‌اش برای توست! و برای غیر تو چیز قابل ذکری نیست!

43_ دین خدا را زنده کردی با شمشیر برّانی که مرگ سرخ را در آن به ودیعت نهفته بودی!

44_ شمشیر تو قطب مدار جنگ بود، که برای زدن و بریدن و جدا کردن پیوسته در دوران و گردش بود؛ و در روز حمله، غصه و اندوه را می‌زدود.


ص 291

45_ پس با صدای بلند اعلان به امر خود کن! چون یاری کنندة تو اینکه هلاک کنندة و برنده و کوبنده و قطع کننده است؛ و مذمت کنندة تو مقطوع الذنب و دم بریده است.

46_ چنانچه تو مأمور به صبر و شکیبائی و فرو نشاندن خشم و غضب نبودی! و ایکاش که مأمور نبودی!

47_ به امر ولایت بر مردم و خلافت، ابوتیم (ابوبکر) نائل نمی شد و سپس حبتر (عمر) به ویلایت از ناحیة او نمی رسید.

47_ (نسخه بدل) پس مآل و بازگشت امر به تحکیم حکمین منتهی نمی شد؛ و مالک اشتر از موقف خود در نبرد مفارقت نمی نمود.

48_ و لیکن اعراض و طواری این دنیای عاجل، به ردای تو نچسبید و تعلق نگرفت، أی نادره جوهر عالم وجود!

49_ تو یگانه فردی بودی که برای دین خدا اهتمام نمودی! و غیر تو به دنیا مغرور شد!

50_ هیچیک از افعال و کردار تو نیست مگر آنکه برای افراد متذکر و حق جو، موجب تذکر و یادآوری شود.

51_ آن افعال حجّت هائی است که با آن دشمنان را ملزم کرده أی! و موجب بیداری و هشیاری است برای کسانی که مستبصر باشند.

52_ نشانه‌های جلال و آیات عظمت تو به شمارش در نمی آید! و صفات کمال تو نیز قابل شمردن نیست!

53_ کسی که درباره تو مدیحه‌های خود را طولانی کند و سخن به درازا کشاند، باز هم از عهدة اداء حقّ واجب کوچک ترین مدایح تو کوتاهی کرده است!

54_ پس ای، کعبة آمال من بپذیر از مدائح من این مقدار مختصر و میسوری را که به عنوان قربانی خود به پیشگاه تو هدیه آورده ام».