متن اشعار مداحی حاج محمود کریمی شب ششم محرم 93
مناجات با امام زمان عجل الله فرجه
شب جمعست زمون آشتی با تو
من اومدم که بشنوم صدات و
صدای گریه کردنت صدای روضه خوندنت
صدای سینه زدنت آقا فدای شال دور گردنت
آقا کجا دست به دعا گرفتی
تو این شبا کجا عزا گرفتی
فدای پرچم زدنت فدای روضه خوندنات
برا منم روضه بخون آقا فدای گریه و اشک شبات
یابن الحسن
آقا جونم کجایی کربلایی
هلاکم که تو روضممون بیایی
روضه حضرت قاسم 1
روضه ی اون یتیمی که میگفت عمو تاج سرم
نامه ی بابام و ببین بابام اجازه داده که منم برم
رخ عیان کرد و باز غوغا شد
آسمان هم به پیش او پا شد
نسبی از کریم ها دارد
از همان کودکیش آقا شد
سیزده سال زندگی کرد و
همه ی اعتبار دنیا شد
با ابالفضل بودنش این شد
شکل رزمش شبیه سقا شد
با عمو بود و از همان اول
در دلش شور کربلا جا شد
بعد از این که حسن ز دنیا رفت
همه ی دلخوشی مولا شد
شال سبزیست دور گردن او
حسن کربلا چه رعنا شد
دل به دریا زدست همچون رود
یادگار یل جمل کش بود
بغض او در گلوش پنهان بود
چشم او آسمان باران بود
زیر پا فرشی از پر جبریل
روی سر دست نجمه قران بود
روی سر دست عمه قرآن بود
از عمو رخصت نبرد گرفت
چشم او چون عموش گریان بود
همه جا گرد و خاک اما
باز پسر مجتبی نمایان بود
زمینه 1
دُر فاطمه گهر حسن به رسول قطعه ای از جگر
به حسین پاره ای از بدن به دو لب عقیق یمن یمن
به طره مشک خطن خطن رخ او چراغ بهشت دل
قد او قیامت کربلا شده خم به عرض ارادتش
سر و دست و تن سپر بلا یم خون بهشت شهادتش
مه و سال و هفته و روز و شب همه لحظه های ولادتش
زده خیمه در یم سرخ خون شده مرد سنگر ابتلا
تو طواف دور عمو کنی ملکوت گرد به طواف تو
نگه حسین به قامتت و نگه حسن به مصاف تو
دل عمه و جگر عمو شده شمع بزم مصاف تو
تو شهید عرصه ی کربلا تو حسین را علی اکبری
عمویت به جای پدر به تو تو بر او به جای برادری
چه شود به پیکر نازکت که میان این همه لشکری
علی اکبر دگر عمو ز چه رو شدی ز عمو جدا
یم فاطمی دَر سرمدی مه هاشمی گل احمدی
ز سرادقات محمدی طلعت ظهور و جلالتی
زمینه 2
کرب وبلا صفین مولام حسین من حسنی هستم آقام حسین
بعد پدر بوده بابام حسین آقام حسین مولام حسین
قاسم قاسم قاسم قاسم
میدون میدون جمل تیغم مصداق عجل
نایم نای مجتبی مرگم اهلا من عسل
دارم نشونی روی تیغ و کفن
با ابل خونی شده پرواز من
ان تنکرونی فانا بن الحسن
من پسر سبط پیغمبرم بغض علی دارید من حیدرم
بعد علی اکبرم من اکبرم من حیدرم پیغمبرم
جدم صاحب کتاب دامادش ابوتراب
بابا و عموی من هر دو سید و الشباب
------
از عطش عشقت بی تاب شدم از کرم بابام سیراب شدم
من به فدای تو ارباب شدم بی تاب شدم سیراب شدم
از نسل کرامتم سرباز ولایتم
با این فرق غرق خون دنبال شهادتم
فرقم از ثقل الحدید تا ابرو به خون تپید
این زخما کم برام ای لشکر هل من مزید
همه پسر ها مث بابا میشن
بیاید بتازید به روی این بدن
ان تنکرونی فانا ابن الحسن
-------
بیایید بجنگید مث مرد تن به تن
یلی بیارید که حریفم بشن
ان تنکرونی فانا بن الحسن
تک
کبوتر من سرت شکسته تموم پیکرت شکسته
پرت مث مادرت شکسته شبیه حیدر سرت شکسته
پا بر زمین نکش ای قامت خمیده
نفس نفس نزن ای نفس بریده
جونم کنارت به لب رسیده
قاسم قاسم قاسم
-------
جونت دیگه تا گلو رسیده چیزی نمونده بمو رسیده
زخم سرت تا ابرو رسیده چشات و وا کن عمو رسیده
چه میکنی تو با این زخمای کاری
الهی من بمیرم چه بی قراری
اسم بابات و به لب میاری
-------
تنت پر از زخم شبیه باباست پهلوت شبیه پهلوی زهراست
قدت رسیده به قد عباس روح بلندت تو آسموناست
رفتی پیش بابات و چشم من دریاست
برو به بابات بگو حسینش اینجاست
بگو غربه بگو که تنهاست
شور
بسم الله ای روح البقا بسم الله ای شیرین لقا
بسم الله ای شمس و ضحی بسم الله ای علم الیقین
در فاطمه گوهر حسن رخ او چراغ به بهشت دل
قد او قیامت کربلا
این کسیت این این کیست هذا جنون العاشقین
کز نور او خوش تر شده از آسمان روی زمین
این کیست این کیست این
این ذکر طوفانیست این این گوهر جانیست این
این عشق بالاییست این
این عق بالاییست این
این عشق مولاییست این
این سبط طاهایست این
بسم الله ای خون خدا بسم الله ای شهد بلا
ای ساکن کرب و بلا یابن امیر المومنین
شور 2
یه عده علی رو دیدن حسن رو دیدن حسین و دیدن
رفتن و رفتن و ظلمت شب ترسیدن
یه عده کسی رو ندیدن کرب و بلا رو فقط شنیدن
موندن و موندن پای ولایت جنگیدن
ما ثابت کردیم که اهل کوفه نیستیم
علی تنها بمونه
ما مرده مردیم محاله که برگردیم
عوض شده زمونه
اگه من بودم کربلا سپر اصغر میشدم
تو نماز ظهرت حسین پیش تو پرپر میشدم
------
یه عده غدیر و دیدن تو روز روشن امیر و دیدن
واضح و روشن حق علی رو نفهمیدن
یه عده غدیر و ندیدن قصه ی غدیر و فقط شنیدن
هزار سال بعد حرف حسین و فهمیدن
ما صاحب داریم مگه میشه دوباره
علی تنها بمونه
ما بیعت کردیم با مکتبی که ریشش
تو دل آسمونه
دعا کن یا صاحب زمان منی که زندم با حسین
تو رکابت باشم آقا با یه سربند یا حسین
تایپ : مجتبی نظری پور
منبع : وبلاگ شعر و سبک shear.blog.ir