روضه 1
سر در آورد ز کاری که بزرگان کردند
دل پریشان شد از آن مو که پریشان کردند
درد شد جمله از آن درد که درمان کردند
عاقبت فاش شد آن راز که پنهان کردند
فاش شد خورد و کلان جمله ذبیحند همه
روضه 1
سر در آورد ز کاری که بزرگان کردند
دل پریشان شد از آن مو که پریشان کردند
درد شد جمله از آن درد که درمان کردند
عاقبت فاش شد آن راز که پنهان کردند
فاش شد خورد و کلان جمله ذبیحند همه
روضه 1
مایل نمی شوم که ز من راه کج کنی
ما را امامزاده کنی میل حج کنی
یک بار رو زدم به تو این است پاسخت
حیف از تو نیست با من دل خسته لج کنی